خوشبخت اگر خار بکارد / از بخت خوشش لاله و ریحانه در آید / بدبخت اگر مسجدی از آینه سازد / یا سقف فرو ریزد و یا قبله کج آید .
شعله گشتم از فراغت سوختم در انتظارت / هرگز از یادم نرفتی من فدای روی ماهت .
ابر چشم به هوای رخ تو بارانیست / پشت مژگان دو چشمت دل من زندانیست .
کیستم که شدم لیلی آن عاشق دلناز / تو که باشی که شدی جان و دل لیلی دلباز .
سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز / تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز .
ای گلشن گل ها به گلستان چه نویسم ، من نیز غریبم به غریبان چه نویسم ، ترسم قلم شعله کند بسوزد ، به غریبان چه نویسم ؟
میدونم که دلت مثل آیینه صافه / این فاصله هاست که بی انصافه .
من رقص دختران هندی را از نماز والدینم بیشتر دوست دارم ، زیرا آنها با عشق می رقصند ولی اینان به عادت عبادت می کنند . (دکتر شریعتی)
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم / نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم / دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی / بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم .
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین / چه دل آزارترین شد ، چه دل آزارترین .